هلنا قشنگههلنا قشنگه، تا این لحظه: 11 سال و 7 روز سن داره

هلنا شعبانی *شیطون بلا*

اولین سفر هلنا

دوشنبه 18 شهریور هلنای گلم رو به اولین مسافرت زندگیش بردیم. جایتون خالی با خاله سیمین و خاله ژیلا و ... رفتیم کلاردشت.   برعکس چیزی که فکر میکردم دخترکم کلی خوش اخلاق بود و بهش خیلی خوش گذشت. بابا حمیدش هم میگفت حالا که دخترم بد اخلاقی نمیکنه از این به بعد همش میریم سفر        ...
25 شهريور 1392

دوست عزیز هلنا

راستی دختر گلم یه دوست دیگه هم داره که هنوز به دنیا نیومده. هنوز هم معلوم نیست که قراره دختر باشه یا پسر. من هم نمیگم که نی نی ماله کیه تا سوپرایز باشه ...                                                   اما این یکی دیگه از فامیل های مامانشه نه فامیل باباییش    هورااااا ...
21 شهريور 1392

روشنا ی ناز نازی

جمعه رفتیم خونه پسر دائی بابا حمیدت. اون هم یه دختر کوچولوی ناز مثل تو داره که اسمش روشنا ست و 1ماه از تو بزرگ تره هر وقتی بزرگتر شدید میتونید کلی با هم بازی کنید. الان که فقط  هم دیگه رو نگاه میکردید و از دیدن هم تعجب زده بودید.                              ...
21 شهريور 1392

اولین خاطره هلنا

تازه اسباب کشی کردم و اومـدم به ایـن دنــیا قــبلا یه خونه کوچــیک داشــتم.  البته خیلی ازش راضی بودم. از وقتی یادم میاد توی اون خونه زندگی میکردم.  اوایل ختــونه برام خـــیلی بزرگ و جـــادار بود و من توی اون روزها شـــناگر  ماهری بودم. اما کـم کـم جا برام کمتر شــد و سرگـــرمی من شد دست و پاهام که تازه کشفشون کرده بودم. همیشه یه عالمه صداهای جالب هم میومد " شرشر، گوپ گوپ ، شلپ شلپ" آخرش نفهمیدم این صداها چی بودن اما گاهی وقت ها که صــدای قار و قــور  میومد من هم کلافه بودم و توی دلم احساس بدی داشتم. کم کم مزه ها رو هم می فهمیدم اما انگار مامانم  دلش می خواست همه مزه ها  رو با هم بخوره ، آ...
7 مرداد 1392