دختر یا پسر؟
معلومه که فرقی نداره... اما مگه کنجکاوی ول میکنه...
هر روز میگی پسره...؟ یا دختره...؟
هر لباس و وسیله خوشگلی میخوای بخری باز میگی
پسره...؟ یا دختره...؟
اما بالاخره انتظار به پایان رسید.
من و بابا حمیدت پنجشنبه ٣٠ آذر که با شب یلدا هم مصادف بود
رفیتیم پیشه خانم دکتر (سونوگراف)
من و بابا هر کدوم یه حدسی زده بودیم اما آخر من برنده شدم.
خانم دکتر گفت یه دختر ٣٥٠ گرمی داریم که صحیح و سالمه.
فیلمت رو توی مونیتور می دیدم داشتی حسابی شیطونی میکردی.
اما تو عکس سونو انگار که ناز گرفتی خوابیدی. این طوری:
وقتی از اتاق اومدم بیرون و به بابا حمیدت گفتم خیلی خوشحال شد.
اما نمیشد حسابی ذوق کنیم
آخه یه عالمه آدم اونجا داشتن ٤ چشمی ما رو نگاه می کردن.
خلاصه ذوقمون رو قورت دادیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی